داستانهای عجیب مرد همسرکش در دادگاه | همسایهها فریادهای کمکخواهی زن را شنیده بودند
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۵۳۱۹۳
به گزارش همشهری آنلاین، نیمه شب ۱۰ خرداد سال گذشته مردی هراسان با پلیس قرچک تماس گرفت و از فریادهای کمکخواهی زن همسایه که به گوش میرسید خبر داد.
وی گفت: من و همسرم چند سال است در یک آپارتمان چند واحدی زندگی میکنیم. از چند ساعت قبل صدای درگیری مرد همسایه و همسرش را شنیدیم، اما چون فکر میکردیم دعوا خانوادگی است دخالتی نکردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این تماس مأموران پلیس مقابل خانه زوج جوان رفتند. مرد ۳۹ ساله به نام طاها در حالی که چاقوی خونین در دست داشت مقابل در آمد و از قتل همسرش خبر داد و گفت: در درگیری همسرم را کشتم.
مأموران وقتی وارد خانه شدند با جسد خونین نسیم ۳۵ساله روبهرو شدند که با ضربههای چاقو از پای درآمده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف در شب جنایتاین مرد با دستانی خونآلود گفت: نیمه شب حالم خوب نبود و دل درد شدیدی داشتم به همین خاطر از همسرم خواستم به من یک لیوان آب بدهد اما او مثل همیشه به من بیاعتنا بود و اصلاً به من توجهی نکرد. من که از رفتار همسرم عصبانی شده بودم چاقوی آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه به او زدم.
مرد خشن به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر نسیم برای دامادشان حکم قصاص خواستند.
مادر داغدار در حالی که اشک میریخت، گفت: دخترم و دامادم ۱۵ سال با هم زندگی کردند. دخترم سختیهای زیادی را در این زندگی تحمل کرد اما دامادم بیرحمانه و بدون دلیل شبانه او را کشت. من از خون دخترم گذشت نمیکنم و برای طاها حکم قصاص میخواهم.
وکیل قربانی نیز درخواست قصاص را مطرح کرد.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد سعی کرد با دروغگوییهایش خود را بیگناه نشان دهد.
او گفت: وقتی همسرم کشته شد من خواب بودم و چیزی به خاطر ندارم. من نمیدانم چه کسی همسرم را کشته است. وقتی بیدار شدم که نسیم خونین کف اتاق افتاده بود.
این مرد وقتی در مقابل سؤالات قضات دادگاه به بنبست رسید بناچار ادعای تازهای را مطرح کرد.
وی گفت: آن روز خسته از سرکار به خانه برگشته بودم و میخواستم استراحت کنم، اما دل درد شدیدی داشتم و حالم خوب نبود. به همین خاطر به اتاق رفتم و خوابیدم. اما مدام پیامک برداشت وجه از کارت عابر بانکم به گوشی موبایلم ارسال میشد و همسرم در حال خرید اینترنتی از کارت عابربانکم بود. من که حال خوبی نداشتم به همسرم گفتم کارت عابربانکم را به من بدهد تا به بیمارستان بروم. اما او کارت را به من نداد. من به او گفتم صبح تا شب کار میکنم و خسته به خانه برمیگردم اما او با بیاعتنایی به آشپزخانه رفت و من خوابیدم.
وی ادامه داد: در یک لحظه احساس کردم یک نفر با چاقو بالای سرم ایستاده. وقتی چشمانم را باز کردم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به زنم زدم. من اصلاً چیزی از ماجرا به خاطر ندارم و نمیدانم چه کسی چاقو را به من داد. من از قتل همسرم پشیمان هستم.
وی درباره اختلاف با همسرش گفت: من و همسرم مثل همه زوجها با هم اختلافهایی داشتیم. اما در حدی نبود که قصد کشتن او را داشته باشم. من آن شب خسته از سر کار به خانه آمده بودم و حالم بد بود. اما همسرم هیچ توجهی به من نداشت. به همین خاطر عصبانی شدم ولی باور کنید حتی نمیدانم چند ضربه به زنم زدم.من شرمنده فرزندم و پدر و مادر همسرم هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
مهارت کنترل خشممجید ابهری، رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایران درباره وقوع قتلهای خانوادگی گفت: قتلهای خانوادگی بر محور پرخاشگری و خشم صورت میگیرد که البته در مورد زن کشی، دلایل تفاوت اندکی با شوهر کشی دارد. در مورد قتل همسران، معمولاً مردان به خاطر اعتیاد و توهم ناشی از آن یا ذهنیت منفی و غلط در مورد همسرشان که با بدگوییهای اطرافیان و رفتارهای نادرست زنان تشدید میشود دست به جنایت میزنند و اصلیترین دلیل آن ضعف مهارت کنترل خشم و مدیریت رفتارها است.
وی ادامه داد:گاهی بر اثر عصبانیت در یک شرایط بحرانی و تنش روحی، مرد اقدام به ضرب و جرح همسرش میکند که در اثر ضربات و آسیبهای ناشی از آن، همسر دچار آسیب جسمی شده یا جان خود را از دست میدهد.
این آسیب شناس اجتماعی ادامه داد:در مورد دیگر، مردها معمولاً بر اثر خستگی مشکلات بیرون از خانه و فشارهای اقتصادی دچار تنشهای عصبی شده و با اندک بهانهای کنترل خود را از دست میدهند وبا ابزاری مثل چاقو و امثال آن به جان همسر بیدفاع میافتند و دفتر زندگی زن را میبندند و یا بر اثر تنشهای ناشی از اعتیادو حالت غیرعادی مانند مستی دست به اقدامی میزنند که منجر به پایان حیات زن میشود.
دکتر ابهری در پایان گفت: نداشتن مهارتهای کنترل خشم و فقدان تربیت معنوی اصلیترین دلایل ارتکاب این گونه جرائم است که باید برای افزایش آن میان نسل جوان فکری اندیشید تا کمتر شاهد وقوع چنین پروندههای تلخی باشیم.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم قتل قاتل حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۳۱۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
به گزارش ایسنا، همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.